برند ایرانی

برند ایرانی و کالای ایرانی به چه کالایی گفته می شود؟

«کالای ایرانی کالایی است که دست‌کم نام تجاری (برند) آن متعلق به ایران (ثبت‌شده در کشور) باشد».

    کالاهای دارای نام تجاری (برند) ایرانی، فارغ از این‌که به‌طور کامل یا جزئی در ایران یا هر کشور دیگری طراحی، تولید یا مونتاژ شده‌اند، «کالای ایرانی» محسوب می‌شوند.

    همچنین کالاهای دارای برند غیرایرانی، فارغ از این‌که به‌طور کامل یا جزئی در ایران یا کشور دیگری طراحی، تولید یا مونتاژ شده‌اند، «کالای ایرانی» محسوب نمی‌شوند.

«کالای ایرانی چیست؟» «چه کالایی را می‌توان ایرانی به‌شمار آورد؟»

مهم‌ترین ابهامات درباره اطلاق کالای ایرانی بر محصولات موجود در بازار شامل چنین کالاهایی می‌شود:

    کالایی که در ایران مونتاژ می‌شود…

    کالای ایرانی که قطعات خارجی دارد…

    کالایی که در خارج از ایران طراحی شده…

    کالایی که گرچه در ایران تولیدشده، ولی برند خارجی دارد…

    کالای ایرانی که تحت لیسانس خارجی است…

    کالایی که فقط نام ایرانی دارد و در خارج از کشور تولید شده…

 برای کشف ملیت کالا می‌توان آن را در مقاطع مختلفی از زنجیره ارزش آن بررسی کرد؛ یعنی:

    مالکیت فکری و معنوی کالا،طراحی کالا،قطعات به‌کار رفته در کالا،مونتاژ کالا و بسته‌بندی کالا

و منظور از ایرانی بودن کالا نیز ممکن است ناظر به مفاهیم زیر باشد:

    ملیت مالک معنوی و برند کالا،ملیت نیروی انسانی تولیدکننده و موقعیت مکانی تولید.

تعاریف متعددی برای به شمار آمدن کالا در شمار کالاهای تولید ملی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها به شرح زیر است:

    کالای کاملا ایرانی: کالایی که از طراحی و تولید مواد اولیه تا بسته بندی آن به‌طور کامل در واحدهای تولیدی کشور و به دست نیروی کار ایرانی انجام پذیرد.

    کالای نسبتا ایرانی: کالایی که بخش قابل توجهی از فرایند تولید آن (در بسیاری از تعاریف: دست‌کم 51 درصد) در واحدهای تولیدی کشور و به دست نیروی کار ایرانی انجام پذیرد.

    کالای مونتاژشده در ایران: کالایی که دست‌کم در ایران مونتاژ می‌شود.

    کالای طراحی‌شده در ایران: کالایی که دست‌کم مراحل طراحی یا تحقیق و توسعه آن در ایران انجام شده باشد.

    کالای دارای برند ایرانی: کالایی که دست‌کم نام تجاری (برند) آن متعلق به ایران و ثبت‌شده در کشور باشد.

از میان تعاریف فوق:

  1. شکی در صحت مصادیق تعریف اول نیست؛ اما مصادیق محدودی دارد

و با توجه به واقعیت‌های اقتصاد جهان، در عمده کالاها مطلوب و قابل تحقق نیست.

چراکه امروزه پیشرفته‌ترین کشورهای جهان نیز همه مراحل طراحی و تولید محصولات را در کشور خود انجام نمی‌دهند

و بسیاری از مراحل تولید در یک یا چند کشور دیگر رقم می‌خورد. بنابراین انحصار کالای ایرانی در این تعریف، منطقی و ممکن نیست.

2و3. تعریف دوم و سوم دامنه وسیعی از کالاهایی را شامل می‌شوند

که بخشی از ارزش افزوده و زنجیره تولید آن‌ها در کشور محقق شده است.

با این وجود بسیاری کالاهای خارجی و برندهای غیرایرانی (تولیدشده در کشور) را نیز دربرمی‌گیرند.

از سوی دیگر بررسی و اثبات تولید یک کالا در کشور و میزان داخلی‌سازی آن امر ساده‌ای نیست.

بنابراین محصول نهایی تولیدشده با برند خارجی را نمی‌توان کالای ایرانی دانست،

اما آن بخش از قطعات منفصله‌ای که در ایران و با نام تجاری ایرانی تولید شده‌اند، در دایره تعریف پنجم قرار می‌گیرند.

از نظر ما برندهای خارجی تولیدشده یا مونتاژشده در ایران، نمی‌توانند ایرانی تلقی شوند؛

چراکه متعلق به ما نیستند و اعتماد به آن‌ها در واقع اعتماد به محصول ایرانی نیست،بلکه اعتماد به همان برند است.

چنین محصولی حتی اگر تماما و با کیفیت و ضریب اشتغال بالا در ایران تولید شود

و منافع کوتاه‌مدتی را برای نیروی کار ایرانی فراهم کند، زنجیره ارزش و اشتغال پایداری برای ما نخواهد داشت؛

زیرا مالکیت ایرانی نداشته و به ‌محض خروج از کشور، سابقه و اعتبار خود را نیز به همراه خود خارج خواهد کرد

و حمایت از آن، بیش از آن‌که حمایت از اشتغال ایرانی باشد، حمایت بلندمدتی از برند غیرایرانی است.

4. تعریف چهارم گرچه به تعریف مطلوب نزدیک است، اما دایره مصداقی بزرگی ندارد و از سوی دیگر احراز آن نیز به سادگی ممکن نیست.

البته اگر چنین محصولی به ثبت رسمی داخلی رسیده باشد، در چارچوب تعریف پنجم قرار خواهد گرفت.

5. تعریف پنجم گرچه شامل کالاهای ایرانی تولیدشده در خارج از کشور هم‌می‌شود،

ولی معیار مناسب و شفافی را به دست می‌دهد. وجود برند ایرانی به معنای مالکیت معنوی

محصول و‌ مدیریت زنجیره تولید آن است که سهم مهمی از ارزش محصول را تشکیل می‌دهد.

با این تعریف کالایی ایرانی محسوب می‌شود که دارای نام تجاری و شناسنامه ایرانی باشد

و انتخاب این کالا در واقع اعتماد به برند ایرانی و بالا بردن عزت ملی خواهد بود.

شاخص برند (نام تجاری)؛ مهم‌ترین معیار ایرانی بودن کالا

موضوع استفاده از کالای داخلی در ایران، پیش از آن‌که موضوعی اقتصادی باشد، موضوعی فرهنگی است.

بسیاری از مصرف‌کنندگان ایرانی، بر اثر تبلیغات گسترده سده اخیر، کالای خارجی را بدون توجه به سطح توان فنی

و صنعتی کشور مبدأ بر کالای داخلی ترجیح می‌دهند و به آن اعتماد می‌کنند؛

در حالی‌که توان فنی و صنعتی کشور ما فراتر از بسیاری کشورهایی است که در تعریف «خارج» قرار می‌گیرند.

شاید ذهنیت ایرانیِ تقسیم کالا به «ایرانی» و «خارجی» و تقسیم جهان به «ایران» و «خارج» نیز ناشی از همین بمباران تبلیغاتی و فرهنگی باشد.

این آسیب فرهنگی بسیاری از محصولات تولیدی کشور را وادار به تغییر نام یا تولید محصول تحت برندهای غیرایرانی

و حتی تقلب و عرضه محصول به نام کالای خارجی کرده است.

بسیاری از واحدهای تولیدی نیز از تأکید بر عنوان «ساخت ایران» و استفاده از حروف فارسی

بر روی محصولات خود ابا دارند و ترجیح می‌دهند در نگاه اول به عنوان کالای خارجی شناخته شوند!

از سوی دیگر چه‌بسا بسیاری از کالاهای خارجی در ایران تولید شوند،

اما چنین مصرف‌کننده‌ای نهایتا بدون توجه به محل ساخت و صرفا بر مبنای برند خارجی به آن اعتماد می‌کند

و این اعتماد گرچه منافع کوتاه‌مدتی برای نیروی کار داخلی دارد، اما به‌عنوان سرمایه برند خارجی تداوم خواهد یافت.

بر مبنای همین مسئله فرهنگی (یعنی اعتماد مصرف کننده به نام کالای خارجی)

معتقدیم که راه ترویج کالای ایرانی نیز از تکیه صِرف بر وجوه اقتصادی و اشتغال ناپایدار نمی‌گذرد؛

بلکه لازمه این امر، تأکید بر وجوه فرهنگی و اعتماد دوباره به نام تجاری و برند ایرانی است.

این امر به افزایش خودباوری و عزت ملی کمک خواهد کرد و از سوی دیگر برندهای ایرانی

نیز در برابر کیفیت محصول خود ملزم به پاسخ‌گویی و ارتقاء کیفیت خواهند بود.

از سوی دیگر با توجه به واقعیت‌های اقتصاد جهان و عدم توجیه اقتصادی تولید بسیاری از محصولات در ایران،

امکان عرضه قریب به اتفاق محصولات مورد نیاز مردم کشورمان به‌صورت تحت برند داخلی وجود دارد

و بدین صورت مردم می‌توانند عمده کالاهای مورد نیاز خود را از میان کالاهای ایرانی تهیه کنند.

در این صورت حتی در صورت تولید (کالاهایی که به هر دلیل امکان داخلی‌سازی آن‌ها وجود ندارد) در خارج از کشور،

بخشی از زنجیره ارزش (ارزش برند) و اعتبار ناشی از آن در داخل کشور، تولید و بازتولید شده و به سرمایه ملی تبدیل خواهد شد.

اولویت‌های انتخاب کالا

انتخاب شاخص برند به عنوان معیار ایرانی بودن کالا به معنای اکتفا به این شاخص نیست.

این شاخص در واقع حداقلی‌ترین معیاری است که بتوان یک محصول را به عنوان کالای ایرانی قلمداد کرد.

اما برای گزینش کالا نباید به این معیار حداقلی اکتفا کرد و در صورت وجود کالاهای مشابه،

سایر شاخص‌های یادشده در اولویت‌های بالاتری قرار می‌گیرند.

به‌طور کلی کالایی در اولویت قرار می‌گیرد که بخش بیشتری از زنجیره ارزش پایدار آن ایرانی باشد.

اولویت انتخاب کالا:

    کالای دارای برند ایرانی، طراحی و تولید شده به‌طور کامل در ایران،

    کالای دارای برند ایرانی، طراحی و تولید شده نسبی در ایران (به ترتیب میزان داخلی‌سازی)،

    کالای دارای برند ایرانی، طراحی‌شده در ایران و تولیدشده در خارج از ایران،

    و کالای دارای برند ایرانی، تولیدشده در خارج از ایران.

می‌توان اولویت‌هایی را نیز برای انتخاب و خرید کالا از میان کالاهای ضروری غیرایرانی (بدون مشابه داخلی) در نظر گرفت که به ترتیب ذیل است:

    کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده در ایران،

    کالای دارای برند غیرایرانی، مونتاژ شده در ایران،

    کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده توسط شرکت‌های خارجی متعهد و کشورهای غیرمتخاصم و دارای منافع مشترک،

    و کالای دارای برند غیرایرانی، تولیدشده توسط شرکت‌ها و کشورهای متخاصم.