عوامل موفقیت استارت آپ
1. بنیانگذاران
رهبر یک تیم میتواند در فرصتهای مختلف به آنها کمک کند و شرایط را برای موفقیت آنها به وجود بیاورد.
استارت آپها اکثرا توسط افراد با اعتماد به نفس، خوشبین و همچنین جاهطلب ایجاد میشوند.
چرا که این افراد به موفقیت استارت آپ خود یقین دارند.
یک لیدر یا سرپرست تصمیمات مهمی را اتخاذ میکند، دیدگاه دیگران را مورد بررسی قرار میدهد
و شرایطی را به وجود میآورد که گروه به سمت یک هدف خاص حرکت کند.
2. تیم
استارت آپ در باطن خود به عنوان تیمی معنی میشود که به دنبال یک رؤیا هستند.
همانند یک تیم فوتبال، تمامی اعضای یک گروه به سمت یک هدف حرکت میکنند
و هر چه هماهنگی و همسانی این اعضا با یکدیگر بیشتر باشد، موفقیت آنها تضمین شده است.
احتمال خطا و اشتباه توسط همه افراد جامعه وجود دارد
اما اگر اعضای یک تیم بتوانند پشتیبانی لازم را از یکدیگر داشته باشند و تیم را در چالشهای مختلف همراهی کنند،
طی کردن مسیر موفقیت برای آنها سخت نخواهد بود.
3. محصول استارت آپ
ممکن است به عنوان یک ایدهپرداز به سراغ محصولی بزرگ و جذاب بروید که همیشه آرزوی رسیدن و تولید آن را داشتهاید
اما این بدان معنی نیست که دیگران آن را دوست داشته باشند و با استقبال جامعه مواجه شود.
پس از ایده پردازی، باید به مطالعه جامعه و تعیین نقشه راه بپردازید
تا ببینید که عکس العمل جامعه نسبت به این محصول چیست و آیا استقبال از آن برای موفقیت کسبوکار شما مناسب است یا خیر.
4. استراتژی رشد
داشتن نقشه راه بسیار حیاتی است و نقش تعیینکنندهای در موفقیت تیم ایفا میکند.
سرعت بخشیدن به روند کار در برخی مراحل و کاهش سرعت آن در چالشها به عنوان یک استراتژی حرکتی در نظر گرفته میشود و باعث میشود که کلیه اعضای تیم از آن پیروی کنند.
در روند رشد یک کسبوکار، هیچ وقت رشد بیش از حد سریع یا بیش از حد کند وجود ندارد
و این اعضای تیم هستند که با توجه به نقشه راه، به مسیر حرکتی آن و موفقیت آن کمک میکند.
5. بازاریابی و مارکتینگ
بازاریابی و مارکتینگ است، به نوعی وظیفه شناساندن و رساندن محصول و خدمات شما به مشتریان را برعهده دارد.
محصولی با نام تجاری ناشناخته، کمتر مورد توجه قرار میگیرد و برای مشتریان هیجانانگیز نیست.
عوامل شکست استارت آپ
1.ناتوانی در درک نیاز مشتریان
کسانی که به دنبال راه اندازی یک استارت آپ هستند، در نهایت میخواهند یک محصول تولید کنند
و ایدههای خود را به معرض نمایش گذاشته و به یک مشتری بفروشند.
یک ایده برای تبدیل شدن به یک محصول، زمانی مناسب است که مشتری برای آن پیدا شود.
تیمهای بازاریابی و بررسیهای اولیه ایده، باید بر نیاز مشتریان متمرکز شوند
مطمئنا فروش یک محصول با تکنولوژی بسیار پیشرفته در سطح شهرهای کوچک نمیتواند یک ایده مناسب باشد.
2. عدم توجه به بازخوردهای نمونه اولیه
نمونه اولیه در موفقیت کار نقش مهمی دارد.
وقتی یک ایده را پرورش میدهید، باید چند نمونه اولیه از آن (مثلاً 100 عدد) را تولید کنید و در بین گروه های مختلف جامعه تقسیم کنید.
اگر کسبوکار شما آنلاین است، میتوانید 100 نسخه دمو ایجاد و با ارسال آن برای دیگران، بازخورد موردنظر خود را بگیرید.
این مرحله برای کسب سود یا حتی برای مطالعه بازار نیست
بلکه این فرصت به شما داده میشود که محصول خود را در معرض قضاوت افراد مختلف جامعه قرار داده و بازخوردهای آنها را دریافت کنید.
اگر نسبت به این بازخوردها عکس العملی نامناسب داشته باشید و به آن توجه نکنید
یقینا مسیر شما به سمت شکست خواهد بود.
3.مشکلات بازار
محصول یا خدمت شما به بازار نیاز دارد. اگر بازاری برای محصولی که در دست فروش دارید وجود نداشته باشد، کسب و کار نوپای شما محکوم به شکست خواهد بود. محدود بودن بازار یا عدم وجود آن دارای علائمی است به عنوان مثال:
- زمانبندی بازار غلط است
ممکن است چند سال از بازار موردنظر خود جلوتر باشید و بازار آمادگی فروش محصولات یا خدمات شما را نداشته باشد.
- رویداد ترغیبکنندهای وجود ندارد که مشتری را به خرید محصول یا خدمت شما متعهد کند و ارزش محصولتان به او ثابت شود
- اندازهی بازار و خریدارانی که واقعا نیازمند آن محصول یا خدمات هستند و توانایی مالی برای خرید آن را هم دارند محدود است.
4. برنامهریزی با هدف کسب پول و نداشتن اشتیاق برای کار و زحمت
اگر انگیزه اولیه شما صرفاً کسب درآمد و پول است، هدف شما با مفهوم استارت آپ همخوانی ندارد و بهتر است که این کار را شروع نکنید.
چرا که برای موفقیت احتمالاً مجبور خواهید شد که در طول روز بیش از 15 تا 18 ساعت کار کنید و حتی ممکن است چندین بار شکست بخورید.
یک کارآفرین میداند که در نهایت موفق خواهد شد و حتی انتهای مسیر خود را میبیند.
کسب پول به مدت زمان بیشتری نیاز دارد و رسیدن به آن در کوتاه مدت میسر نیست.
نداشتن اشتیاق باعث دلسرد شدن سایر اعضای تیم و رها کردن ایده میشود.
5. نداشتن مهارت لازم برای موفق شدن
کار یک کارآفرین، فکر کردن به اندیشههای بزرگ و استخدام افراد دیگر برای انجام کار نیست.
یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این پروژهها در شروع کار این است که سرپرستها نمیتوانند چیزهایی که برای موفقیت لازم است فراهم کنند.
شروع کار یک استارت آپ از یک ایده خام شروع میشود
این کار آفرین است که باید این ایده را به شکلهای مختلفی پردازش کند تا بتواند از آن یک محصول خوب و مناسب بگیرد.
تلاش زیاد، کسب دانش، اختصاص وقت و مشورت با افراد زبده در این حوزه باعث جلوگیری از شکست یک ایده میشود.
6. رهبری و تیم ضعیف
به همان اندازه که یک تیم قوی و رهبری قوی به موفقیت یک استارت آپ کمک میکنند،میتواند باعث شکست آن نیز شود.
انتخاب اعضای گروه صرفاً بر اساس تواناییهای علمی یا تواناییهای بازاریابی نمیتواند تضمین کننده موفقیت یک پروژه باشد،
بلکه هم اعضای تیم و هم رهبری باید به طور واحد و در یک راستا برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند.
7. عدم توانایی کافی برای افزایش سرمایه
پیدا کردن سرمایهگذار متناسب با پروژه و ایده، یک هنر واقعی است
و کمک میکند که بسیاری از چالشهای مالی پروژه را کنار بزنیم.
نکته مهمی که در رابطه با موفقیت استارت آپ ها وجود دارد، بحث افزایش سرمایه در مراحل بعدی است.
وقتی که شما در مرحله تولید نمونه اولیه هستید و صرفاً بخش مطالعاتی کار را انجام میدهید،
هزینههای شما کمتر از زمانی است که وارد بحث تولید انبوه میشوید.
پس اگر یک سرپرست نتواند با مقتضیات پروژه، سرمایه کافی را فراهم کند،
احتمال شکست استارت آپ افزایش مییابد و یا ممکن است روند رشد آنها کمتر شود.